جدول جو
جدول جو

معنی شن بوم - جستجوی لغت در جدول جو

شن بوم(شِمْ)
شنزار. ریگزار: زمینی شن بوم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب بو
تصویر شب بو
(دخترانه)
نام گلی معطر و زینتی در رنگهای متفاوت که شب هنگام باز می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گل هایی به رنگ های مختلف، شب انبوی، خیرو، خیری، هیری، زراوشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوربوم
تصویر شوربوم
زمین شوره که در آن زراعت نمی شود، شوره زار، زمین بی حاصل
فرهنگ فارسی عمید
(مُ / مِ)
که زمینه و متن آن از مشک باشد. که عطربیز و خوشبوی باشد:
گزارندۀ نقش دیبای روم
کند نقش دیباچه را مشک بوم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شب انبوی. شب بوی. منثور. گلی که در شب بو میدهد و در روز بو ندارد و آن اقسام دارد. (فرهنگ نظام). گیاهی است از تیره صلیبیان که زینتی است و ارتفاعش بین 30 تا 70 سانتیمتر است و بسبب دارا بودن گلهای معطر و زیبا غالباً در باغچه ها کشت میشود برگهایش سبز روشن و گلش معطر و زرد و به الوان دیگر نیز میباشد. میوه اش خورجین و پوشیده از کرکهای کوتاه است. در این گیاه ’آلکالوئیدی’ به نام ’کری ئین’ و ’گلوکزیدی’ به نام ’کرانتین’ یافت میشود که به مقدار فراوان در دانۀ گیاه موجود است. دانۀ شب بو دارای روغنی است به مقدار زیاد که شامل اسیدهای: ’اروسیک’ و ’لینولئیک’ و ’لینولنیک’ میباشد. سابقاً در پزشکی این گیاه را در مورد سقط جنین بکار میبردند. شقاری. شمشم. خمخم. خیرو. خیری. شب بوی. توضیح آنکه بیخ شب بو را که به نام علف مریم نیز خوانده میشود، با این گیاه نباید اشتباه کرد. (فرهنگ فارسی معین). و نیز رجوع به گیاهشناسی گل گلاب ج 1 ص 207 شود.
- شب بوی انگلیسی، گیاهی است از تیره صلیبیان که آن راعلف سیر نیز گویند. ارتفاعش بین 30 تا 50 سانتیمتر و قسمتهای تحتانی آن کمی کرک دارد. ریشه و برگ این گیاه اگر در بین انگشتان فشرده شود بوی سیر از آن استشمام میشود و در اکثر نقاط ایران میروید. سیرک. حشیشه القثوم. سیرج. صارمساق اوتی. (فرهنگ فارسی معین).
- شب بوی باغی، گیاهی است که آن را شب بوی سلطانی نیز گویند. (فرهنگ فارسی معین).
- شب بوی خانمی، گیاهی است که آن را شب بوی هراتی نیز گویند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شب بوی هراتی شود.
- شب بوی درختی، یا شب بوی سلطانی. (فرهنگ فارسی معین).
- شب بوی دریایی، گونه ای شب بو که دارای گلهای نسبتاً درشت بنفش قرمزرنگ است و تکثیرش بوسیلۀ تخم به عمل می آید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شب بوی سلطانی شود.
- شب بوی زرد، نوعی شب بو که دارای گل زرد است و بعلت زیبایی گلهایش بیشتر از انواع دیگر مورد توجه است. خیری اصفر. منثور اصفر. توضیح: منظور از گل خیری که در ضمن اشعار گویندگان ادوار مختلف پارسی زبان آمده، همین گل است زیرا گلهایش دارای رنگ طلایی و تلألؤ خاصی است. (فرهنگ فارسی معین).
- شب بوی سلطانی، گونه ای شب بو که دارای گلهای زرد یا بنفش است و برگهایش دانه یی میباشد و ارتفاعش بالغ بر یک متر میشود و پایا است. شب بوی باغی. شب بوی درختی. منثور بری. خیری اصفر. (فرهنگ فارسی معین).
- شب بوی هراتی، گونه ای شب بو که دارای برگهای دراز و گلهای خوشه یی ارغوانی است عطر گلهای این گونه شب بو از دیگر انواع بیشتر است. تکثیر این گیاه بوسیلۀ پاجوش و گاهی بوسیلۀ تخم است. منسور. منثور. منسوب. گل عروسان. گل عروسون. شب بوی خانمی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
محمد بن احمد بن شنبوذ مجاب الدعوه و علی بن شنبوذ هر دو قاری اند. (منتهی الارب). و رجوع به الاوراق ص 62، 85، 139 شود
لغت نامه دهخدا
(شُمْ)
شمبول. در زبان وتداول اطفال، دول. (یادداشت مؤلف). چنبل. چنبول
لغت نامه دهخدا
(شَمْ)
شب بوی. (ناظم الاطباء). رجوع به شب بوی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ / نِ سَ)
برندۀ شن. حامل سنگ ریزه
لغت نامه دهخدا
عزالدین شیر. یکی از حکام کرد است که در برابر حملۀ تیموریان مقاومت شدید نمود و عاقبت به سال 789 هجری قمری تسلیم شد. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 199)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شب بو. نام گلی است و بیشتر کبودرنگ میباشد و سفید و الوان هم می شود و شبها بوی خوش کند و آن را گل گاوچشم نیزگویند و به عربی عین البقر خوانند و بعضی گل خیری را شب بوی گویند. (برهان). و رجوع به شب انبوی و شب بو شود
لغت نامه دهخدا
(شَمْ بَ چِ)
دهی از دهستان بهمئی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. سکنۀ آن 100 تن. آب از چشمه و چاه. محصول آن غلات، پشم و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
بمعنی شان عسل باشد:
مانند شان موم که ریزند شمع از آن
شد خانه ها خراب که سروت نهال شد.
وحید (از آنندراج).
رجوع به شان و شان عسل شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سنگلاخ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شوره بوم، زمین شور که در آن نبات نروید، (آنندراج)، شوره زار، زمین شوره، شوره کات
لغت نامه دهخدا
محلی در 163500 گزی بوشهر میان بردخون کهنه و درداحمد. (یادداشت مؤلف) ، قریه ای است نه فرسنگی جنوب کاکی در فارس. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شر بام
تصویر شر بام
برنگ شیر سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور بوم
تصویر شور بوم
زمین شوره که در آن چیزی به عمل نیاید شوره زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
گلی که در شب بو میدهد و در روز بو ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که زینتی است و ارتفاعش بین 30 تا 70 سانتیمتر است و به سبب دارا بودن گلهای معطر و زیبا غالبا در باغچه ها کشت می شود. برگهایش سبز روشن و گلش معطر و زرد و به الوان دیگر نیز می باشد، میوه اش خورجین و پوشیده از کرکهای کوتاه است. در این گیاه آلکالوئیدی به نام کری ئین و گلوکزیدی به نام کراتین یافت می شود که به مقدار فراوان در دانه گیاه موجود است. دانه شب بو دارای روغنی است به مقدار زیاد شامل اسیدهای اروسک و لینولئیک و لنولنیک می باشد، سابقا در پزشکی این گیاه را در مورد سقط جنین به کار می بردند شقاری شمشم خمخم خیرو خیری شب بوی. توضیح بیخ شب بو را که به نام علف مریم نیز خوانده میشود با این گیاه نباید اشتباه کرد. یا شب بوی انگلیسی. علف سیر. یا شب بوی باغی. شب بوی سلطانی. یا شب بوی خانمی. شب بوی هراتی. یا شب بوی درختی. شب بوی سلطانی. یا شب بوی دریایی. گونه ای شب بو که دارای گلهای نسبتا درشت بنفش قرمز رنگ است و تکثیرش به وسیله تخم به عمل می آید یا شب بوی زرد. نوعی شب بو که دارای گل زرد است و به علت زیبایی گلهایش بیشتر از انواع دگر مورد توجه است خیری اصفر منثور اصفر. توضیح منظور از گلهایش دارای رنگ طلایی و تلالوء خاصی است. یا شب بوی سلطانی. گونه ای شب بو که دارای گلهای زرد یا بنفش است و برگهایش دانه یی میباشد و ارتفاعش بالغ بر یک متر می شود و پایا است شب بوی باغی شب بوی درختی منثور بری خیری اصفر. یا شب بوی هراتی. گونه ای شب بو که دارای برگهای دراز و گلهای خوشه یی ارغوانی است. عطر گلهای این گونه شب بو از دیگر انواع بیشتر است. تکثیر این گیاه به وسیله پاجوش و گاهی به وسیله تخم است منسور منثور منسوب گل عروسان گل عروسون شب بوی خانمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب بو
تصویر شب بو
گیاهی است از تیره صلبیان که زینتی است و به سبب دارا بودن گل های معطر و زیبا غالباً در باغچه ها کشت می شود. شب بوی، شقاری، شمشم، خمخم، خیرو، خیری نیز گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوربوم
تصویر شوربوم
زمین شوره که در آن چیزی به عمل نیاید، شوره زار
فرهنگ فارسی معین
سقف و دیوار گل اندود سقفی که گل اندود شده و با ماله صاف گردد
فرهنگ گویش مازندرانی
موم حاصل از جداسازی عسل و شان
فرهنگ گویش مازندرانی
توت فرنگی وحشی، آلبالوی وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
تاکید بر زن بودن شخص ثالث که معمولا در مقام دل سوزی به کار
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم اول زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
حقه، کلک
فرهنگ گویش مازندرانی
آشنایی یا شناسایی کسی یا جیوانی از روی بوی بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
موجی که به ساحل می رسد
فرهنگ گویش مازندرانی